چلچله

اینجا نه جای ماندن که گاه رفتن است . . .

چلچله

اینجا نه جای ماندن که گاه رفتن است . . .

چلچله

a.chelcheleh@chmail.ir وبلاگ چلچله

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

بن بست کوچه اول (9)

يكشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۱۱ ب.ظ

     اوایل که حالی بود مجلس جمعه صبحها ساعت 6 شروع می شد تو تابستان و زمستان . همه جمعه باید یکی از ما چند نفر ، ساعت 5 از خانه می زد بیرون تا  6 و نیم با شیخ برگرده به سمت مهرآباد ، اوایل با آژانس می رفتیم سراغ شیخ و دوتایی به اتفاق بر می گشتیم .

    کم کمک که خرج و مخارج رفت بالا به خلاقیتمان اعتماد کردیم و چند دفعه ای تا منزل شیخنا با موتورسیکلت رفتیم و افسار مرکبمون رو بستیم به میله درب خانه و سراغ آژانسهای سحرخیز رو گرفتیم ، محله قدیم شیخ (منزل پدرشان) پیدا کردن ماشین خیلی سختتر بود ولی منزل خودشان راننده های سحرخیز راحت تر پیدا می شد .

    داستان آژانس گرفتن هم برای خودش حکایت شیرینی داشت ، خدا گرفتارتون نکنه ، نمی دونم تا به حالا ساعت 5 صبح دنبال ماشین برای رفتن به جایی بوده اید یا نه ؟ بعضی اوقات که از زنگ تلفن جواب نمی گرفتی ، می بایست به شخصه پشت کرکره آژانس می رفتی و دخیل می بستی ، آقایان شوفر رو از خواب ناز بیدار می کردی تا زحمت بکشند و تشریفشون رو بیارند تا مسیری رو در قبال دریافت وجهی ، طی کنیم .

     صبحهای زمستان ، انگار بیدار کردن شوفرها مثل شکستن شاخ غول هفت سر بود ، با هر زوری بود بیدارشون می کردی و سوار ماشین می شدند ولی هنوز قسمت بعدی خوابشان مانده بود ، باید پشت رل می دیدند!!

                                  (یک شوفر تمام عیار)

    یادمه یک وقتی از زور اینکه آقای شوفر محترم آژانس ، پشت رل خوابش نبره توی ماشین ، آسمون و ریسمون رو چند ده بار به هم بافتم و شکافتم و بافتم و شکافتم تا نکنه به همراه بقیه عوامل قاطی باقالیها بشیم !

    پیرمرد باصفای راننده تاکسی که اسمش از ذهنم رفته این داستان رو چند صباحی ختم به خیر  کرد . شماره تلفن منزل رو داده بود و پس از زنگی به صورت کاملا اتوماتیک وار ، آتیش می کرد و می رفت و بر می گشت ، خدا پدرش رو بیامرزه .

   چند صباحی هم به دوستان و آشنایان زحمت می دادیم ، از بچه های شهرک ولی عصر گرفته تا مهرآباد ، آقای چاردولی یکی از پر سابقه ترینها بودند که به شدت کمک کردند . البته در کنار راحتی جسمی ما دچار ناراحتی روحی می شدیم ، چرا که دوست عزیزمان آقای چاردولی راننده یک پیکان مدل 48 یا خیلی کلاس بگذاریم مدل 52 بود ، از وقتی راه می افتاد ما می ماندیم و دلهره اینکه این ماشین و سرنشینان عزیزش به مقصد می رسند ؟!!

  در این مقال مناسبتی پیش آمد تا از همه دوستانم حلالیت بطلبم برای تلفنهای بیگاهه صبحگاهی و منقطع کردن از خواب ناز ناز ناز ناز .

ببخشید !!

    از آذر سال 86 ، بعد از کلی پیگیری یک گاری قسطی خریدم ، از اون تاریخ به بعد به افتخار شوفر تمامی نائل آمدم .

   اوایل رفقایی که احساس قرابتی با ما داشتند و از صاحب ماشین شدن ما خبردار شده بودند ، نصیحتمان می کردند که بفروش ارابه رو و سرمایه گذاری کن و همانند اسکوروچ پول روی پولت بیار و . . .

    ما هم که بعد از اینهمه گدایی شب جمعه رو گم نمی کنیم ، خوب طریقه سر خوردن رو فرا گرفته بودیم و جوابی می دادیم و . . . توی دلم می گفتم : من با خرید ماشین سرمایه گذاری کرده بودم ولی نه از جنس دلار و یورو و سکه.

    واقعیتش من برای جمعه صبحها ماشین خریده بودم ، برای خودم و نسلهای آتی خودم ، انشاءالله .  

نظرات  (۸)

  • یار هفتاد و سوم
  • سلام.

    ایول
    پاسخ:
    سلام 
    شما هم ایول 
    برقرار باشید 
    علی یارمون

    سلام

    واقعا چه فضایی بوده اون زمان

    پاسخ:
    سلام 
    ممنون از نگاهتون 
    علی یارمون
  • محمد جمشیدی
  • سلام یاد باد آن روزگاران ...
    پاسخ:
    سلام
    ممنون که سر زدید .
    علی یارمون

    ما در غمها یا شادی ها چه باید بکنیم؟

    می گویند روزی یکی از آقایان مراجع تعدای از هیاتی ها ومداح های شهر را جمع کرد وگفت شما دینتان را از که می گیرید گفتند از اهل بیت ودر نبود ایشان مراجع محترمی مثل شما .گفت اگر از بنده تقلید می کنید فلان موضوع در مجلس امام حسین حرمت دارد .جمع حاضر گفتند ما 355 روز از شما تقلید می کنیم واین ده روز محرم از خودمان و..

    غرض از طرح موضوع این بود که مجالس عروسی وعزای ما باید اسلامی باشد واز هر کاری که علما آن را نهی کرده اند سعی کنیم دوری کنیم وهرچه وابسته تر به مسجد ومحراب وهیات باشیم رعایت بیشتری باید انجام دهیم اگر چیزی گناه است انجام آن  برای ما بدتر است

    پاسخ:
    سلام عبدخدا!
    احسنت .
    بیشترِ داد و قال ما هم همین موضوعات است ، اگر داعیه دار حرکت در مسیر آل الله هستیم می بایست طابقا نعل بالنعل گام برداریم . بالاخص در مسجد و محراب و هیات که شاخصه ی دینداری ایام است . 
    اگر هرچه زیر بیرق حضرت سیدالشهدا علیه السلام واجب الاحترام هست ، که هست . باید احترام همه انها را داشت از منبر و بیرق و واعظ و مادح تا چای و . . . . تا مستمع .
    بعضی اوقات نفسمان جلوی عقلمان و اعتقادمان را می گیرد . 
    باید کشیک نفسمان را بکشیم . 
    ممنون که نظر دادید و سرزدید . شمایی که نمی شناسمتان . 
    علی یارمون  
     
  • امیرحسین حاجی زاده
  • یادش بخیر
    اون موقع مربی ما بودید(البته هنوزم...)
    با اون ماشین (که فکر کنم روآ بود) ما رو بردید بهشت زهرا. عالی بود.
    بگذریم
    پای عالم نشستن مفتی نیست.
    میوه هایی که توی قسمت قبلی اسم بردید ثمره آبیاری های رنج آور ولی باعشق این قسمتتونه.
    «ثم رددنا لکم الکره» برای همه است و امروز نوبت ماست!
    ندای «فی تصاریف الاحوال تعرف جواهر الرجل» حضرت امیر علیه السلام بیخ گوش ماست!
    دعا کنید سربلند بیرون بیایم
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام 
    اینها که گفتی یعنی چه ؟؟؟؟!!!!!
    ما که سر در نیاوردیم . 
      :-) ممنون که سر زدید .
    خدا آخر و عاقبت هممون رو ختم به خیر کند انشاءالله.
    علی یارمون   
  • علی اصغر رامندی
  • سلام
    بی زحمت فرداشب زحمت آوردن شیخ رو می کشی؟
    خیر ببینی
    احتمالا شهرک ولیعصره!
    پاسخ:
    سلام 
    خدا خیرت بده ، هنوز هم ما تو لیست شوفرها هستیم ؟!! 
    خیر ببینی 
    ممنون که سرزدید.
    علی یارمون
  • علی اکبر قلیچ خانی
  • و من همیشه از غافله این طور خدمت دوستان دور بودم. چقدر بدهم تا برگردم به آن صبح ها؟
    پاسخ:
    سلام 
    ..................
    علی یارمون
  • امید زکی زاده
  • اول شدم!
    زحمت ها کشیده شده ها!
    خبر نداشتیم...
    پاسخ:
    سلام 
    شما همیشه اولی هستید ، کلاس اولی !!!!
    ما خودمون هم خبر نداشتیم . داغ بودیم حالیمون نبود . حالا که دستمون کوتاه شده ، حالیمون شده تو چه نعماتی غوطه ور بودیم و حالا نیستیم .  
    علی یارمون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی