می بایست زحمت کشید .
بعضی اوقات که شب و نصفه شب بیخوابی به سرم می زنه و از فکر کارهای نکرده ام مغزم سوت می کشه ، عزمم رو جزم می کنم که محکم پا روی خودم بگذارم که شاید از بابت شهید کردن غرور و تکبرم خدا برکتی به وقت و عمرم عطا کنه .
بیچاره شیطون ملعون از همین تکبر و غرور بود که رانده شد و من می خوام با شهید کردن غرورم شاید پدر شهید بشم و بدون حساب و کتاب بیفتم تو بهشت محبت و نظاره باریتعالی .
(تا حالا دو تا مرد با هم تو یک کارد دیده بودید؟)
(حاج ابراهیم همت خوشا به همتت)
- ۳ نظر
- ۰۳ آبان ۹۲ ، ۰۲:۰۰