چلچله

اینجا نه جای ماندن که گاه رفتن است . . .

چلچله

اینجا نه جای ماندن که گاه رفتن است . . .

چلچله

a.chelcheleh@chmail.ir وبلاگ چلچله

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

آقای نجفی معلم حسابی !

شنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۴۵ ب.ظ

   سالهای حدود دهه هفتاد بود ، اخوی در فضای قرآنی غوطه ور بود و من هر از گاهی نمی می چشیدم و آخر این شد که حالا هستم !! یعنی الان هیچم . یعنی از اول هم خیس هم نشدم !!

   جمعه های کودکی منزل پدری به معنای واقعی کلمه عید بود ، صبحها تا 9 خواب ، نظافت خانه و حمام رفتن بچه های قد و نیم قد به نوبت ، بساط مفصل ناهار ظهر جمعه که ضیافت هفتگی منزل ما بود .

   تنها موضوعی که جمعه ی همه ما را مخدوش می کرد ، قرار جمعه صبحهای اخوی بود برای شرکت در کلاس قرآن آنهم ساعت 8 صبح !!

   آقای نجفی ، معلم ریاضی مدرسه ملاصدرا بود که در منزل خودشان برای تعداد معدودی از شاگردان ، جلسه آموزش قرآن برقرار کرده بود ، منزل اقا نجفی جایی حوالی خ حاجیان (سی متری جی) بود ، چند باری من هم همراه اخوی رفتم ، چون سن و سال کمی داشتم به نسبت دیگر اعضا عملا نخودی بودم ، سوره مبارکه ضحی را به سبک عبدالباسط کار می کردم و پس از آماده شدن برای قرائت ، جمعه ای همراه اخوی تا منزل استاد می دویدیم .  

  در عملیات فرار به جلسه ای که در یکی از همین جمعه صبح ها به وقوع پیوست ، بحث به مناسبت ورود میهمانی که از دیگر معلمان مدرسه ملاصدرا بود به درازا کشید و شد حول و حوش ظهر و تداخل با نماز جمعه .

    اعضا جلسه (شاگردان مدرسه ملاصدرا) تصمیم گرفتند که به نماز جمعه بروند ، من که از همه کوچکتر بودم بهانه خانه را گرفتم و آمدن به نماز جمعه را منوط کردم به اذن پدر .

   مطمئناً اولین گزینه پیشنهادی شما ، موبایل و پیامک و تلفن است ، اما . . .

موبایل که اختراع نشده بود ، پس پیامک هم به شرح ایضاً ، تکنولوژی تلفن هم تا سر کوچه قدیمی مان رسیده بود (تنها یک خانه مجهز بود به تکنولوژی تلفن) .

    تنها وسیله ارتباطی موجود ، دوچرخه ای بود متعلق به معلم میهمان که شخصا پذیرفت تا به همراه من ، به سمت منزل پدری مان بتازد تا اذن پدر را بگیریم و روانه نماز جمعه شویم !!

   چیزی از آن نماز جمعه ، امام جمعه ، خطبه و . . .   در خاطرم نمانده که نمانده ، تنها تصویر حک شده در ذهنم ، معلمی است که کودکی را روی درچرخه اش می نشاند ، به سختی رکاب می زند تا برود و برسد به پدری ، تا که شاید ، اذنی برای همراهی شاگردش به نماز جمعه بستاند . 


نظرات  (۸)

سلام

حرفی نیست برای گفتن

پاسخ:
سلام 
ممنون که سرزدید . 
علی یارمون
  • امید زکی زاده
  • آقا یه چیزی اینجا بود نیست!!!
    بن بست8

    پاسخ:
    سلام 
    یه چیزهایی بود ، اما حالا نیست . 
    ولی بعدا خواهد بود !!
    علی یارمون
  • امید زکی زاده
  • یا الله
    پاسخ:
    بفرمایید ، جلو در بده !!

    آقای نجفی هم از نسل معلمهای خوب و با اخلاص بعد از جنگه که خیلی کار درسته و هر جا هست خدا حفظش کنه و موفق باشه

    کاش همه معلما مثل ایشون و شهید حاجیلو و... بودن و قدر شغل و موقعیتی که خدا برای خدمت بهشون داده می دونستن

    ممنون از مطالب زیبات علی جان


    پاسخ:
    سلام حسن آقا 
    عکسی از ایشون ندارم ، ما اون زمان جزو نخودی ها بودیم . 
    در خصوص شهید عباس حاجیلو هم فکر کنم یه کم وظیفه شما که با ایشون دم خور بودید سنگین تر از من و امثال من هست ، البته به شدت دنبال نوشتن مطلبی از ایشون هستم ، کلاس ایشون رو هم چند باری تجربه کرده بودم ولی باز هم به صورت نخودی وار !!
    در هر صورت ممنون که قابل دونستید . 
    علی یارمون  

    بیدار

    تا مرد رجزهای حماسی هستیم

    با روضه پی عدو شناسی هستیم

    فرمود امام تا بداند دنیا...

    ...ما ملت گریه سیاسی هستیم

  • محمد جمشیدی
  • حاج آقا ایدکم الله ...
    پاسخ:
    اسعدکم الله 
    ممنون که سرزدید 
  • علی اکبر قلیچ خانی
  • راه عشق است اگر همسفری بسم الله !
    اگر از غربت ما با خبری بسم الله !
    عشق صاحبدل بی نام و نشان می خواهد 
    تو اگر پیرو صاحبنظری بسم الله !
    شعر زیبایی است ، نوش !!

    پرواز

    بالیم و به قدر آسمان ها شادیم

    پرواز کبوتر رها در بادیم

    با اذن پدر، دعای خیر مادر

    گفتیم علی و دل به زهرا  دادیم

    پاسخ:
    سلام آقا وحید عیوضی 
    ممنون که قابل دونستید .
    با افتخار پیوند زده شدید . 
    علی یارمون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی