چلچله

اینجا نه جای ماندن که گاه رفتن است . . .

چلچله

اینجا نه جای ماندن که گاه رفتن است . . .

چلچله

a.chelcheleh@chmail.ir وبلاگ چلچله

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

برای کاظم . . .

پنجشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۵:۲۸ ق.ظ


باسمه العزیز

برای کاظم . . .

    این همه دوست و رفیق داریم کدومشون تا حالا ما رو یه قدم بالا برده ، یا اینکه دستمونو گرفته و یه هولی به اوضاعمون داده و چند قدمی ما رو راه برده ؟ 

     اصلا این طرفی چرا بگم ؟

      من که تا حالا مثلا رفیق این همه عالم و آدم بوده ام تا حالا کدومشون رو یک قدم هول دادم و دستشونو گرفتم .

    اما کاظم اینطوری بود . همیشه خیر دوستاشو می خواست و جاده صاف کن رفقاش بود ، همیشه راه رو باز می کرد تا دوستاش بیشتر ببینند .

حالا خوب دل بده . . . 

    اگه اشتباه نکنم یه موقعهایی شبهای شنبه دور هم جمع می شدیم و سوره واقعه می خوندیم که اگه ایمانمون محکم باشه رزق و روزی مون زیاد بشه .

    جلسه خوبی بود ، سوره واقعه رو می خوندیم و چند تا حدیث و . . . یا علی از تو مدد .

    یک روزی ، یعنی یک شبی اومد و تو حلقه ما نشست ، کاظم رو می گم ، نشست و همنوا با ما واقعه خوند ، انصافا هم از هممون خوش تر می خوند ، بعد جلسه بهش گفتم آقا کاظم نظرت راجع به جلسه چیه ؟

    با هم ندار بودیم و راحت حرفهامونو به هم می زدیم . صاف صاف تو چشمهام نگاه کرد (مثل نگاه تو عکس بالا) گفت خیلی خارج می خونید !

      ما رو می گی ؟ ما که خدا رو بعضی وقتها بنده ایم ، گفتیم که . . .  

    خلاصه

    فردای اون روز باز هم تو مسجد دیدمش و و چشم تو چشم شدیم ، مثل همیشه تو چشمهام نگاه کرد(مثل نگاه تو عکس بالا) و گفت : بفرما این سی دی انواع و اقسام قرائتهای مشهور سوره واقعه است . از ایرانیها بگیر تا خارجیها (مصریها و . . . ) هر کدومشون رو که تونستم جمع کنم براتون ریختم تو این سی دی .

     همیشه وقتهایی که با هم می نشستیم خوب نقادی میکرد و ما رو خوب می نواخت ، با قرآن مانوس بود و ما رو سفارش می کرد که هر کاری غیر قرآن . . . 

     ما هم که بعضی وقتها ، اون هم به صورت اقساط بلند مدت کاملا بدون بهره خدا رو بنده بودیم و هستیم ، چون سررشته ای نداشتیم از وارد شدن به این موضوعات هراس داشتیم و عین موتور سوارها لایی رد می کردیم ، غافل از اینکه خلاصه اش تو تیر رس مامورهای راهنمایی هستیم و سر ماه برگه اعمالمون رو میدن دستمون . 

     کاظم خدابیامرز راست می گفت . . . 

     ما تازه دو زاری کج و کوله مون افتاده و ادای فهمیده ها رو درمی آریم ، ولی کاظم اون موقع راست می گفت .

*****************************************

سر مزار

    تا حالا دیدید بعضی جاها ، بعضی چیزها خیلی می چسبه و یه صفای دیگه ای داره ، دویدن تو بین الحرمین یا زبون گرفتن روبروی گنبد طلای حضرت رضا علیه السلام یا اینکه زار زدن  تو حرم امام ارباب بی کفنمون حضرت حسین علیه السلام ؟

     سال کاظم بود ،  خیلی خوش مرامی کردیم و برای دل خودمون با چند تا از رفقا رفتیم سر مزار کاظم . 

    قرآن خوندم . . .  خیلی قرآن خوندم  ، آی حالی داد . آی لذتی بردم
، آی صفایی کردم .

نثار روحش فاتحه ای هدیه کنید .

    آقا روح الله عیوضی هم با معرفت چند خط روضه ارباب مهمونمون کرد و برای دل خودمون اومدیم خونه .

 

 

نظرات  (۱۳)

سلام خسته نباشید خدا اقا کاظم را بیامرزه روحش شاد اما دیشب وقتی خبر فوت اقای ابوالفضل اخوانو شنیدم خشکم زد همش یاد شوخیها و حرفاش می افتم امروزم وظیفه دونستم تا مراسم تشیعش شرکت کنم اونم مثل اقا کاظم رفت رفت و مارو با تمام خاطرات و خوبیهاش تنها گذاشت لطفا از اقای ابوالفضل اخوانم بنویسید روحشون شاد

سلام

ممنون که از کاظم نوشتید،

دوستش داشتم و دارم،

روحش شاد،

برای شادی روحش صلوات،

پاسخ:
سلام 
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

ممنون
سلام
مطلبتون زیبا بود.گاهی سر خاکش که میریم باورمون نمیشه که کسی که زیر این خاک خوابیده کاظمه. همیشه یه مشکلی که برام پیش میومد به بهترین نحو با نظراتش راهنماییم میکرد.گاهی دلم میگیره وقتی جاش تو جمع خالیه و اشکی رونه چشمامون میشه واقعا این داغ برا خانوادش جگر سوز بود چه برسه به ما که خارج گود نشسته ایم. یاد آخرین نگاهش که می افتم جگرم آتیش میگره. خودش نمی دونست این دردی که پیچیده به تنش بی درمونه و چند صباحی بیشتر نیست و شایدم می دونست بازم توکلش به خدا بود که خوب میشه آخرین باری که دیدمش رفته بودم ملاقتش شنیده بودم چند روزی بیشتر تو این وادی حیرانی نیست. موقع خدا حافظی ازم کلی تشکر کرد و گفت بابت کاری که برام کردی ممنون  ان شاالله وقتی خوب شدم جبران میکنم و همین جور مات موندم که جوابشو چی بدم. به خودم که اومدم گفتم ان شاالله شما خوب شو جبران پیشکش و این آخرین حرفم بود با کاظم خدا رحمتش کنه.شنیدم شبی که قرار بوده بار سفر ببنده پدر و مادرشو و برادراشو جمع می کنه البته بعد رفتن سید(همین سید حسینی خودمون پیش نماز مسجد) همه دور تختش حلقه میزنن سید گفته بود که امشب رفتنییه . یه چیزای داشت میدید کاظم برای هر کدومشون یه جا تعیین  میکنه و بابا شما اینجا مامان شما اینجا داداش احمد شما اینجا دادش اکبر شما این جا دادش اصغر شما اینور و.. . وقتی جویای قضیه میشن میگه یه کسایی میبینم که وقتی شما دوربرم هستید میرن وقتی سید حسین آقا هم وارد خونه شد رفتن و بعد رو به پدرش میکنه میگه آقاجون شما یه دعا بخون پدرش یه دعا می خونه چشماش طوفانی و آرامش نداره دنبال یه ساحل آرومه چشم می گردونه تو چشم تک تک برادرا و پدر و مادرش تو چشم یکی از داداشا( اصغر )که نگاه میکنه آرام میشه نگاه طوفانیش و بعد به همه میگه برن و با یه داداش میومونه و صحبت میکنه مثل این که احمد.وفردا دما دمای صبح دیگه میره تو کما و توبیمارستان بعد چند بار احیاء برای همیشه این وادی را ترک میکنه میره  روحش شاد نثار روحش صلوات
پاسخ:
سلام 
خدایش بیامرزاد . 
ممنون که قلم زدید . 
علی یارمون
  • احسان امامی
  • خیلی دلم هواشو کرده....!
    هی آقا کاظم!

    پاسخ:
    سلام 
    منور فرمودید !!

    شماها  که رفیق شیش کاظم بودید ، کاش چند خطی یادش می کردید .
    تا مثل منی قلم شکسته . . . 
    خدا همه محبین امیرالمومنین رو رحمت کنه  
    علی یارمون
  • مجید حاجیلو
  • علی آقا در این دنیایی که همه دنبال بازیگوشی و سرگرمی شونن همه دنباله جوونی و راحتی هستن و با کسی که به دردشون نمی خوره رفاقت نمی کنن احسنت برشما که به یاد رفیق صفر کردت هستی قدر این روحیه زیبا رو بدون سلامتی شما رو از درگاه حضرت سیدالشهدا خواستارم کمکی لازم بود درخدمتم.

    پاسخ:
    سلام 
    ممنون از اظهار لطفتون .
       شاید بسیاری از دوستان خرده بگیرند که چرا اینقده از رفته ها می گی ؟
       این فضا عرصه ای شد تا وظایفی که به گرده ام سنگینی می کردند تا حدودی سبک کنم و اداء دینی کنم به کسانی که با هم زندگی کردیم و بندگی کردیم . 
       مکتب اهل بیت علیهم السلام برای دو تا همسفر چند ساعته حقوقی قائل شده اند در صورتی که ما با خیلی از دوستانمون شبها و روزها و ساعتهایی رو طی کرده ایم و کوچکترین حقی برایشان قائل نیستیم . 
      رفتن امثال ابراهیم و کاظم و حسین و . . . سنگینی به دوش حقیر گذاشته که می بایست ادا شود . 
       در ضمن با این زنده کردن یاد دوستان رفته مان شاید و شاید و شاید هنگامه رفتن من هم کسی یا کسانی حس و حال ذکر فاتحه ای برای حقیر داشته باشند . 
    برای شادی روح اموات از محبین امیر المومنین علی علیه السلام  فاتحه ای هدیه کنید . 

    علی یارمون 
        

    هر گل که بیشتر به چمن می دهد صفا , گلچین روزگار امانش نمیدهد


    موفق باشید 

     عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
    پاسخ:
    سلام 
    ممنون از پیامتون 

    علی یارمون
    سلام
    با اینکه مدتها مریض بود و حتی این اواخر حالش بدتر هم شده بود ولی مرگش برای همه سخت بود و برای خانواده اش سخت تر. چند وقتی بود که فوت کرده بود و پدرش رو ندیده بودم. اون روز صبح که دیدمش فهمیدم این که میگن مرگ جوون سخته یعنی چی.
    پدر کاظم خیلی شکسته شده بود.
    پاسخ:
    سلام 
      داغ جگر سوزیه داغ جوون . 
       در روایاتمون هم ذکر شده و تو بزم روضه با دلمون شنیده ایم در عزای حضرت علی اکبر علیه السلام . 

    ممنون از پیامتون 

    علی یارمون
  • میلاد اسکندری
  • سلام

    واقعاً که درست میفرمایید.

    آقا کاظم خیلی در درس های من به من کمک کردن مثلاً وقتی که پشت کنکور بود با تمام مشغله ای که داشتند برای من وقت میذاشتن و برای برنامه ریزی درسی مرا کمک میکردند.

    وقتی من خبر فوت ایشون رو شنیدم ترم دوم دانشگاهم بود و دقیقاً یادم هست که امتحان میان ترم فیزیک1سختی داشتم چون استادم از اون استاد های سخت گیر بود دوستانی که دانشگاه را گذرانده اند درک میکنند خلاصه داشتم برای امتحان میخوندم که یکدفعه دوستان خبر فوت آقا کاظم رو بهم دادن خیلی ریختم به هم واقعاً دوسش داشتم.

    هیچ وقت هم این حسرت از روی دلم پاک نمی شه که نتونستم برای خاک سپاریشون بیام.

    تا الان هم شماره ایشون به نام خودشون در گوشیم سیوه و تا چند ماه پس از فوتشون هم باورم نمیشد که ایشون فوت شدن

    ببخشید خیلی پرحرفی کردم.

    آقا اخوان  به شخصه خیلی ممنونم که این مطالب زیبا را گذاشتید ان شاالله رفقاتامون  با دوستان خوبمونهمیشه استمرار داشته باشه  و اون ها رو از دست ندیم.

    با تشکر فراوان

    پاسخ:
    خداوند تمامی محبین ائمه اطهار علیهم السلام را با امیر المومنین علی علیه السلام محشور فرمایند . 
    علی یارمون
  • یار هفتاد و سوم
  • سلام

    ایول برادر. موفق باشی
    مطلب جدید گذاشتم، به امید خدا

    پاسخ:
    شما هم موفق و موید باشی
    من به بعضی چهره ها چون زود عادت میکنم
    پیششان سر بر نمی آرم رعایت میکنم
  • امیرحسین غزانی
  • با عرض سلام ...
    بسیار وبلاگ خوبی است فقط یکمی مطالب در باره جبهه بیشتر بزارید یکمی هم مطالب روز بزارید...
    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام 
    ممنون از اظهار لطفت 
    این وبلاگ کشکول چلچله است 
    همه چی توش پیدا می شه . 
    فقط امیدوارم چیزهای با ارزشی توش جمع کنم 
    باز هم ممنون
    علی یارمون

    سلام علی جان

    خیلی زیبا بود روحش شاد

    همینکه بعد از رفتن اثرشون می مونه یادی ازشون می شه معلومه کارشون درست بوده ما که فکر کنم وقتی بریم هفت نرسیده فراموش بشیم 


    یاعلی






    پاسخ:
    سلام 
    روح تمامی شیعیان امیر المومنین علی علیه السلام با حضرتشان محشور باد . 
    حسن آقا 
    البته که شیعه و محب اهل بیت علیهم السلام هم در این دنیا و هم در سرای دیگر به محبت امیر المومنین علی علیه السلام و آل الله سر افراز خواهند بود انشاالله 
    ممنون  

    سلام. آرزو می کنم در راهی که شروع کرده ای موفق باشی . به نظر من فنی تر بنویسی بهتره. جملاتت کمی مختصر تر باشه متن رو شیوا تر می کنه البت با احترام به تجربه و توانایی ات در نویسندگی. اما کاظم دوست داشتنی، یادش بخیر .خوب بود و خوب رفت، مهربونی همراه با متانت اش یادگار تصویر او در ذهن همه ماهاست. یاد او حس قشنگی است... چند تا داستان خوب هم نوشته بود یکی دو تا کار ناتموم هم داشت اگه پیداش کردی بارگذاری اش کن.   
    پاسخ:
    سلام 
    ممنون از اظهار لطفتون 
    او خوب بود و خوب رفت . 
    اگر مطلبی از دوست عزیزمان از نوشته هایش و نوشته هایتان دارید خوشحال می شود با افتخار در وبلاگ درج کنم . 
    سیاه مشقهای وبلاگم نغمه های چلچله ای تنهاست در فراق بهار . . .
    ممنونم 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی